دوست عزیزی می گفت من هر وقت از کسی ناراحت و دلگیر می شوم و نمی توانم او را به خاطر اشتباهات یا تقصیرهایی که در حقم انجام داده ببخشم، صبر می کنم تا محرم بشود. آن وقت در هیأت عزاداری و مجلس روضه اباعبدالله آن بنده خدا را پیدا می کنم، همین که نگاهم به چشم اشکبارش می افتد، همه کدورت ها و نارحتی هایم برطرف می شود و از ته دل به او احساس نزدیکی می کنم... آری این اشک بر اباعبدالله نوش داروی هر درد و رنجی است و غم و غصه ای نیست که با این اشک مصیبت برطرف نشود. قدر این ماه عزیز را بدانیم که همه را زیر یک خیمه جمع می کند و غبار کدورت ها و کینه ها و غم و غصه ها را یکجا می شوید. فراموش نکنیم که چند ماهی است به دست شیاطین انس و جن دل های بسیاری از ما، از برخی دوستان و حتی شنایان چرکین و کدر شده است. چشمه زلال محرم را از یاد نبریم و دل و جان را از همه این زنگارها بشوییم «اللهم لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا؛ پروردگارا در دل هایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده اند [هیچ گونه] کینه ای مگذار» در این شماره و شماره بعد به مناسبت ماه محرم و صفر و ایام عزای اباعبدالله به برخی احکام مرتبط با این ماه و سؤالات مرتبط با این قضیه می پردازیم: یک اصل و چندین فرع! اگر به استفتائات گوناگونی که درباره محرم و عزاداری و... از مراجع محترم می شنوید دقت کنید مشاهده می کنید در همه آنها بین اصل این کارها و حالت ها و عناوین دیگری که ممکن است بر آنها صدق کند فرق گذاشته اند. مثلاً در سبک عزاداری یا لباس عزاداران حتی ابزارهایی که برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد اصل بر جواز و حلیت است؛ در واقع این یک قانون کلی در هر کاری است که اصل بر حلال بودن آن است مگر آن که دلیلی در شرع مقدس (یعنی قرآن و روایتاهل بیت‰ بر حرمت آن عمل داشته باشیم و ناگفته نماند تشخیص این امر با فقیه است) در نتیجه همه این تغییر سبک و روش ها و نوآوری ها به خودی خود تا زمانی که مصداق عمل حرامی نباشد حلال بلکه عین مستحب موکد یعنی اقامه عزا برای اباعبدالله(ع) است؛ اما اگر همین عمل به دلائل خاص زمانی و مکانی و فرهنگی عنوان دیگری پیدا کند چه بسا از آن جهت نادرست و مکروه یا حتی حرام باشد. مثلاً قمه زنی، در طول قرن ها سنتی در عزاداری بوده و همه مراجع و فقها انجام آن را تا زمانی که ضرر شدید جسمی به دنبال نداشته باشد جایز می دانستند، اما در زمان فعلی از آنجا که در بسیاری از موارد عنوان عامل هتک و تمسخر مذهب شدن را پیدا کرد مراجع از انجام این عمل منع کرده اند. بر همین اساس باید دقت داشت سبک و سیاق عزاداری مانند حالت های گوناگون سینه زنی و... هم اگر در شرایط و موقعیت هایی باعث همین مشکلات باشد، مورد تایید شرع نخواهد بود. ناگفته نماند همه سبک و سیاق ها و سنت های عزاداری در مناطق گوناگون از زمانی خاص وارد فرهنگ همان منطقه ای شده و نمی توان آنها را به زمان معصومین‰ نسبت داد، پس از این جهت فرقی بین سبک های جدید و قدیمی نیست، اما از آنجا که برخی چیزها و بعضی کارها به عنوان نماد و سمبل یک عقیده یا فرهنگ ارزشمند درمی ایند، پایبندی و اصرار بر همان موارد، عامل دوام و پابرجایی اصل مسأله خواهد بود به همین خاطر است که برخی از بزرگان، حفظ و تداوم همه سنت های قدیمی عزاداری را لازم دانسته اند و استفاده از علم و کُتَل و دیگر ابزارها و نمادهای عزاداری را که فایده و خاصیت آنها چندان روشن نیست را جایز می دانند، زیرا همین امور بیش ترین تأثیر را بر تداوم و استمرار اصل عزاداری و اقامه مصیبت اباعبدالله(ع) خواهد داشت. پس بهتر آن است که تا حد توان بر همان سنت های قدیمی و نمادهای خاطره انگیز عاشورایی اصرار داشته باشیم و البته نوآوری ها و جذابیت هایی را هم به آنها ضمیمه کنیم. خطر بدعت مشکل دیگری که ممکن است دامنگیر برخی از نوآوری ها شود مسأله بدعت است؛ در فرهنگ دینی ما یکی از امور بسیار خطرناک، مسأله بدعت و دخل و تصرف در دین است. البته تعریف دقیق و بحث و بررسی مسأله بدعت نیاز به تحقیقی علمی دارد . اما ساده ترین تعریف بدعت وارد کردن یک امر غیر دینی در مجموعه دین است. شاید مطلع باشید که یکی از مهم ترین بهانه های دشمنان شیعه به خصوص وهابیت برای دشمنی با تفکرات و اعمال و شعایر دینی شیعیان، مسأله بدعت است، یعنی آنها ادعا می کنند که بسیاری از رفتارهای ما بدعت و حرام است. به همین خاطر توجه به این مسأله بسیار مهم و جدی است. اگر بخواهیم مثالی برای بدعت بزنیم همین داستان بستن دست ها در هنگام نماز یا به اصطلاح فقهی تَکَتُّف است که در ظاهر شاید خیلی مودبانه و متواضعانه به نظر برسد اما از آنجا که این عمل بعد از رسول خدا به عنوان یک امر ضروری یا لااقل مستحب به عمل عبادی نماز اضافه شد، مصداق بدعت و وارد کردن امری غیر دینی در مجموعه دین به حساب می اید. و اگر چنین کاری بکنیم نمازمان باطل است. در خصوص عزاداری ها و اظهار ارادت به اهل بیت‰ هم گاهی بی توجهی هایی از این قبیل رخ می دهد. مثلاً هروله کردن در هنگام عزاداری به خودی خود اشکالی ندارد اما گاهی مسأله طوری القاء می شود که گویی هروله کردن کاری مستحب است، در حالی که هروله تنها در خصوص سعی بین صفا و مروه وارد شده و مستحب دانستن هروله در وقت سینه زنی می تواند دچار مشکل بدعت گردد. یا دیده شده بعضی از جوانان که به کربلا مشرف می شوند همانند سعی بین صفا و مروه هفت بار فاصله بین الحرمین را طی می کنند. در ابتدا ممکن است تنها قصه احترام و تجلیل دو حرم مد نظر افراد باشد اما به مرور زمان دیده شده که برخی افراد ساده دل همانند یک عمل مستحب شرعی به این قبیل کارها نگاه می کنند که این کارها علاوه بر مشکل بدعت عامل اهانت ها و حتی تجویز قتل شیعیان توسط برخی افراد کور دل و سبک مغز می شود. در هر حال بی توجهی به این نکات، بسیار خطرناک است.